رویا یا واقعیت؛ استقلال و پرسپولیس در سال جدید عاقبت به خیر می شوند؟/ کاغذ بازی اداری دردی از دنیای واقعی دوا نمیکند!
داستان انتقال مالکیت دو تیم بزرگ تهرانی انگار وارد فاز جدیدی شده که امیدواریم این بار ختم به خیر شود.
داستان تغییر مالکیت استقلال و پرسپولیس و پروسه خصوصیسازی مطابق اصل ۴۴ قانون اساسی از آن داستانهای هزار و یک شب فوتبال ماست که دیگر تمام فوتبال دوستان و اهالی خانواده فوتبال تمایلی به دنبال کردنش نداشتند. در تمام دهههای اخیر و در راستای فرمان رهبری برای خصوصیسازی، دولتها وعده و شعار انتقال مالکیت این دو تیم از وزارت ورزش را میدادند و راهکارهای گوناگونی هم در این سالها امتحان شد اما نتیجه همه آنها هیچ بود، هیچ به معنای مطلق کلمه!
همیشه این وعده را میشنیدیم که تا پایان سال این دو خصوصیسازی میشوند. فوتبال بابت عدم تحقق این وعده هزینه داد و تماشاگران میلیونی این دو تیم از حضور تیمشان در آسیا محروم شدند، مشکلات مالی باعث میشد که تیمها نتوانند خود را تقویت کنند و شکایتهای بینالمللی آبروی زیادی را از ورزش و فوتبال ایران برده بود. روشهای مختلف خصوصیسازی تا امروز هرگز جواب نداد. از انتقال این دو به یک وزارتخانه دیگر در دهه ۸۰ تا امکان واگذاری آنها در دهه ۹۰ به افراد و بحث سنجش صلاحیت آنها، حتی در ابتدای هزاره جدید ورود به سازمان بورس هم کمکی به استقلال و پرسپولیس نکرد!
پس باید به خانواده فوتبال حق داد که همچنان با دیده تردید به این ماجرا نگاه کنند. وقتی شب عید اعلام شد که تنها تا ۱۱ فروردین فرصت برای این اتفاق وجود دارد کمتر کسی به انجام آن خوشبین بود اما حالا با حرف های رضا درویش انگار اتفاق تازهای در شرف رخ دادن است. صحبت از انتقال این دو به دو بانک از قبل عید مطرح شده بود، حتی اسامی مختلفی هم رسانهای شد اما حالا گویا این انتقال قطعی شده و نام دو بانک هم مشخص شده است. البته که همین جا یک سوال وجود دارد و آن اینکه چرا اعلام شد تنها انتقال این باشگاهها از طریق این بانکها خواهد بود؟ در حالی که حالا مشخص شده که آنها خود مالک این دو تیم میشوند!
اگر قرار بود از ابتدا این بانکها مالک این دو باشگاه باشند پس چرا آنها را واسطه انتقال معرفی کردند و این وسط تکلیف شستا و پتروشیمی خلیج فارس چه شد که آن همه جنجال در فضای مجازی ایجاد کردند؟ قطع به یقین آن همه حمله در فضای مجازی به اعتبارشان و جایگاه این دو باشگاه و شرکتهای بزرگ دولتی لطمه زد، اتفاقی که نباید میافتاد و بعد از این هم نباید تکرار شود. اما مسئله اصلی سرنوشت و آینده این دو باشگاه است و اینکه امیدواریم این بار داستان تغییر مالکیت به شکل واقعی و نه تنها روی کاغذ و صوری باشد. ما بارها این روش را امتحان کردهایم و همواره نتیجه اشتباه را هم به چشم دیدهایم. دیگر کاغذ بازی اداری دردی از دنیای واقعی دوا نمیکند.
تنها یک راه برای ادامه حیات این دو باشگاه و کل فوتبال ما وجود دارد و آن خصوصیسازی واقعی است. اینکه تیمها به شکل واقعی روی پای خود بایستند و دولت تنها روی فوتبال هم مثل سایر جنبههای دیگر اجتماعی نظارت کند. آینده نشان خواهد داد که حقیقت کدام است، حالا فقط میتوانیم امیدوار باشیم که این تصمیم این بار به نفع فوتبال و این دو تیم تمام شود.