هاشمی طباء: در شرایط اقتصاد جنگی هستیم /به خودروی داخلی فحش می دهیم اما…/کار در معادن ایران یک نوع جنایت است
اشتباه بنزینی دولت روحانی به روایت هاشمی طباء+فیلم
هاشمی طباء: اقتصاد ولنگار داریم نه اقتصاد آزاد +فیلم
هاشمی طباء: به نخست وزیر گفتم اگر وزیری می خواهید که نماز شب بخواند، من نیستم ! + فیلم
او تاکید دارد ولنگاری اقتصادی داریم و باید به سمت شایسته گزینی حرکت کنیم. هاشمی طبا افزایش قیمت بنزین را شوکی به جامعه می داند که بار تورمی زیادی را به مردم تحمیل خواهد کرد.
********
آقای هاشمی طباء! از نظر شما اصلی ترین مشکلی که مدیران ما گرفتار آن هستند، چیست؟
مهم ترین مشکل مدیران کشور ما یک نوع گرایش به پوپولیسم است. میخواهند خودشان را برای دیگران از جمله برای مردم توجیه و عزیز کنند.
برای اینکه حرف حق زدن در بسیاری از مواقع از محبوبیت انسان کم می کند و این افراد میخواهند بگویند ما انسانهای خوب و به فکر مردم هستیم. بنابراین حقیقت را به مردم نمیگویند. حقیقت عبارت است از آن چیزی که واقعیت دارد و در جریان است. سعی دارند به نحوی با مردم روبرو شوند که آنها را عزیز بشمارند که طبیعتا جواب هم نخواهد داد و مردم بعد از مدتی رویگردان خواهند شد.
به من میگفتند حرف هایی که دل ما را خوش کند نمی زنی
شاید به این خاطر است که میخواهند از مردم رای بگیرند و مجبور هستند.
بله. یکی از آثار و نقطه ضعفهای دموکراسی همین رای گرفتن است و دوست دارند از مردم رای بگیرند.احساس بنده این است که مردم دوست دارند حرف خوب و قشنگ بشنوند نه حقیقت را. من در دو دوره ریاست جمهوری شرکت کردهام، بسیاری از نزدیکان به من گفتهاند حداقل بقیه کاندیداها حرفهایی میزنند که دل ما خوش میشود اما تو از ابتدا دل ما را خالی میکنی. همچنین بیان می کردند آنها یک سری وعده میدهند اما تو که هیچ وعدهای نمیدهی چه اتفاقی خواهد افتاد.
در حالی که وقتی به اصل مسئله و به واقعیتها توجه نشود ، کسی که متضرر میشود خود مردم هستند. مام میهن مانند گاو شیر دهی است که غذایی به آن ندهند و مدام شیرش را بدوشند. ما در طول سالهای درازی که گذشته فقط از شیر این گاو استفاده کردهایم و کشورمان روز به روز ضعیف و تکیدهتر شده است.
وضعیت کشور اظهر من الشمس است
شما معتقد هستید مسئولان ما واقعیتها را میدانند و چیز دیگری به مردم میگویند یا خودشان هم نمیدانند؟ برای مثال اگر بر سِمَتی کاندید میشوند از شرایط آگاهی دارند؟
آنچه که در کشور ما اتفاق میافتد به قول معروف اظهر من الشمس است. حتی انسان های کودن هم اطلاعات و آگاهی پیدا کردهاند که مملکت ما در چه وضعیتی است. درست است یک سری مسائل سیاسی و تاریخی وجود دارد که نمیتوان گفت اگر فلان اتفاق رخ میداد بهتر بود یا خیر، اما آلودگی و کمبود آب، آلودگی رودخانه، نشست زمین، آلودگی زمین و .. که دیگر حدث و گمان نیست، اینها واقعیتهایی است که باید با آن روبرو شوند که البته با همین مسائل هم روبرو نمیشوند و از کنار آنها به راحتی میگذرند.
میخواهیم تظاهر کنیم برای مردم دل میسوزانیم
مسائل سیاسی چند وجهی است. اگر به یاد داشته باشید در انتخاباتی که در فلسطین اتفاق افتاد حماس برنده شد ولی آمریکا نپذیرفت و گفت ما تحمل نمیکنیم و جنگی بین طرفداران محمود عباس و هنیه رخ داد و داستان به اینجا کشیده شد. اگر در آن زمان اسماعیل هنیه میگفت محمود عباس نخست وزیر دوتابعه شود، بهتر بود یا چیزی که الان رخ داد. خب ترجیح همچنین مسئله بسیار سخت است و نمیتوان با قاطعیت درباره آن سخن گفت.
اما ما در کشورمان با مسائلی روبرو هستیم که خوب و بد آن با قاطعیت مشخص است و ما طرف بد آن را ادامه میدهیم. به این خاطر که میخواهیم تظاهر کنیم با مردم دوست هستیم و برایشان دل میسوزانیم و قصد داریم مردم را به سمت خود بکشانیم که چنین چیزی هم رخ نمیدهد.
در طول 40 سال گذشته فقط از ثروت مملکت خوردهایم
بنده مقالهای نوشتهام با عنوان توسعه در زندان اندیشه و خیال؛ اشاره کردهام به این موضوع که آقای پزشکیان به مجمع کارآفرینان گفته بود به هر قیمتی که شده مسئله معیشت مردم را حل خواهم کرد.
مسئله معیشت مردم به توسعه وابسته است، نمیشود که کشور توسعه یافته نباشد و معیشت مردم بهبود یابد. بنابراین توسعه در خیالات برخی از افراد رفته و این چیزی نیست که کسی متوجه آن نباشد. ما در طول 40 سال گذشته به اسم اینکه معیشت مردم را درست کنیم فقط از ثروت کشور خوردهایم. حتی فراهم کردن نان و گوشت مردم هم بدون امر توسعه ممکن نیست.
از نظر شما در واقعیت توسعه گرفتار تحریم نیست؟
خیر. حداقل بخشی از توسعه کشور گرفتار تحریم نیست. اینکه ما فاضلاب شهرها را درست کنیم به تحریم چه ارتباطی دارد؟ این هم یک نوع توسعه کیفی است.
اولویتها را رعایت نمیکنیم
توسعه احتیاج به پول دارد، باید صادرات نفت و گاز کشور درست باشد که آن هم نیاز به سرمایه گذار خارجی دارد
همیشه ما در اینطور مسائل گرفتار پول بودهایم. همین امسال آقای پزشکیان با مسئله عدم پرداخت پول گندمکاران روبرو شدند و نداشتند که پرداخت کنند. چه اتفاقی افتاد؟ از صندوق توسعه ملی برداشت کردند. چطور برای این مسئله پول هست اما برای توسعه که حیات کشور است پول نیست؟ بنده به یاد دارم زمانی که دکتر نوربخش زنده بودند، در دولت عنوان کردم 100 میلیارد تومان به بنده بدهید ، تمام طرح های ورزشی را در طول 2 سال تمام میکنم. آقای نوربخش گفتند این مسئله تورم و چاپ پول ایجاد میکند.در همان زمان برای جاهایی که لازم بود پول را به هر شکلی بود که فراهم میکردند. من حتی عنوان کردم این پول را به ما قرض دهید و از سالهای بعد کم کنید، اما قبول نکردند. توسعه ما وابسته تفکر ماست که آیا میخواهیم ایران احیا شود و زنده باشد یا خیر.
اولویتها را رعایت نمیکنیم. اگر چند طرح نیمه تمام در کشور داریم به همه آنها ذره ذره پول میدهیم. شاید خیلی از آنها لازم نیست انجام شود، باید برخی را کنار گذاشت و طرحهایی که به احیای کشور وابسته است را در اولویت قرار داد. همه میگویند آبخیزداری باید در کشور انجام شود ولی پولی بابت آن نمیدهند. مسئله فاضلاب اهواز هم به همین شکل است. ای سی آبی که در ابتدای کارون وجو د ارد 50 یعنی تقریبا آب مقطر است اما وقتی به اهواز میرسد 5 هزار شده، یعنی خودمان آن را آلوده میکنیم. این مسائل ربطی به تحریم ندارد، به عقل و شعور ما مرتبط است. در خصوص این مسائل میگوییم پول نداریم اما در جاهای دیگر پول را به هر طریقی که شده فراهم میکنیم.
قطار آستارا به جلفا 10 سال است که گرفتار روسهاست
آیا در بحث صنایع بالا دستی مثل نفت و گاز احتیاج به سرمایه گذاری نداریم که بتوانیم در آینده حداقل همین میزان تولید نفت را داشته باشیم؟
بله بحث تحریم در خیلی از مباحث تاثیرگذار است. بنده عنوان کردم بخشی از مسائل احیای کشور به تحریم مرتبط نیست.
سال 60 زمانی که من وزیر صنایع بودم. مشغول ساخت پنج کارخانه تبدیل زباله در کشور بودیم که مدارکش هم موجود است، بعد از من تعطیل شد. شما نگاه کنید زباله به خصوص در شهرهای شمالی چه فاجعهای را به بار میآورد در حالی پول مورد نیاز آن از طرق مختلف میتوانست فراهم شود. برعکس این موضوع هم وجود دارد، در زمان آقای رئیسی مطرح شد ما میخواهیم یک مجموعه بین المللی ورزشی به مساحت 400 هکتار مطابق با استانداری بین المللی در نزدیکی مرقد امام احداث کنیم. خب اولویت این طرح کجاست؟ اولویت ما اصلاح و ترمیم مجموعه آزادی است که از آن استفاده کنیم. یا برای مثال ساخت فرودگاه در یک شهر کوچک، اصلا ما هواپیمایی نداریم که بخواهد از آنجا پرواز کند. رعایت اولویتها بدین معنی است که با پولهایی که داریم بسیاری از کارهایی که لازم است را انجام دهیم مثل آبخیزداری، فاضلابها و پسماندهای کشور. ماجرای قطار آستارا به جلفا را در نظر بگیرید، 10 سال است که گرفتار روسهاست.
136 کیلومتر راه آهن است، یعنی ما انقدر عرضه نداریم؟ حتی اگر روی جاده فعلی هم قطار را ببریم حل میشود و تمام مسائل محیط زیست ، جنگل و اراضی را حل میکند. ما در این مورد هم ماندهایم در حالی که پول آن را میتوانیم فراهم کنیم. اما شاید بتوان گفت به صورت فله کار انجام میدهیم.
افزایش قیمت بنزین تورم عجیبی را وارد کشور میکند
اخیرا بحث افزایش قیمت بنزین مطرح شده، آزادسازی قیمت ها مثل بنزین و خودرو را در شرایط فعلی راهکار موفقی میدانید؟
افزایش قیمت بنزین شوک بسیار بزرگی است که غیر از تبعات اجتماعی تورم عجیبی را وارد کشور میکند. در یکی از مقالات خود اشاره کردهام که دولت ما گفتمان ندارد. دولت و حتی وزارت خانهها باید یک گفتمانی داشته باشند، این در حالی است که به فرض آموزش و پرورش و وزارت صمت نمی دانند با چه مسائلی چرا و چگونه روبرو میشوند.
یکی از مشکلات دولت روحانی آزاد کردن ناگهانی سهمیه بندی بنزین بود
در حال حاضر دولت اگر بخواهد گفتمانی داشته باشد، گفتمان صرفه جویی، عدم اسراف و مبارزه با رانت است. وقتی در روز 120 میلیون لیتر بنزین مصرف میکنید، یعنی دارید ثروت مملکت را از بین میبرید، در حالی که می توان آن را محدود کرد.
یکی از مشکلات دولت روحانی آزاد کردن ناگهانی سهمیه بندی بنزین بود که به نفع 20 میلیون لیتری که قاچاق میشود، شده است. ما باید در مصرف بنزین صرفه جویی کنیم. هیچ تفکری درباره اینکه 15 میلیون اتومبیل در ایران زیاد مصرف میکنند وجود ندارد. من نمیگویم حتما راه حلی وجود دارد اما حتی اتومبیل هایی که الان هم ساخته میشود به همین شکل است. باید تفکری وجود داشته باشد که برای مثال اتومبیلهایی که از این تاریخ تولید میشوند تبدیل به هیبریدی شوند.
15 میلیون اتومیبل در کشور در حال تردد است، ساده ترین راه حل وجود یک سهمیه بندی است که صرفه جویی حاصل از آن وارد بخش حمل و نقل عمومی شود. اگر ساعت 6 صبح از کرج به سمت تهران حرکت کنید 2 ساعت در راه هستید، در حالی فقط 30 کیلومتر راه است، به این خاطر که ماشینها پنج خطه و بسیار آهسته در حال حرکت هستند. این همه بنزین در کشور مصرف میشود اما اتوبوسهای خطوط بی آر تی در حال از بین رفتن است یا حتی واگن قطار نداریم. من معتقدم باید جلوی اسراف و زیاده روی گرفته شود.
یک فرد آلمانی گفته بود بیشترین میزان آزادی در ایران وجود دارد
شاید برخی بگویند کدام کشور دست به این اقدامات زده، من در پاسخ به این افراد میگویم کدام کشور است که 40 سال سایه جنگ روی آن وجود دارد؟ از یک طرف میخواهیم قوه نظامی را به سمت کشوری مثل کره شمالی ببریم اما از طرفی مظاهر لیبرالیسم و نئولیبرالیسم در کشور رشد میدهیم. یک فرد آلمانی گفته بود بیشترین میزان آزادی در ایران وجود دارد؛ یعنی هر کار خلافی که بخواهید میتوانید انجام دهید. این که نشد مدیریت کشور. بنابراین ما از صرفه جویی ها و جلوگیری از رانتها می توانیم مقدار زیادی از سرمایه مورد نیاز را فراهیم کنیم.
6 میلیون دلار ما همچنان در قطر است. ظاهرا آقای پزشکیان گفته بودند در این رابطه حرف های خوبی زده شده، مثلا به شیخ تمیم مسئله را گفته اند او هم گفته چشم درستش میکنیم( خنده). در حالی که قبلا گفته بودند مسئله حل شده است. ما برای 6 میلیون دلار این میزان وقت صرف میکنیم اما از طرفی 6 میلیارد دلار بنزین وارد میکنیم، این رفتار واقعا سفیهانه است. ما باید در کشور صرفه جویی کنیم که از کنار آن کارهای زیادی را میتوان انجام داد.
شرایط ما اقتصاد جنگی است
شما وزیر دوران جنگ بودهاید، به نظر می رسد نسخه ای که می پیچید، نسخه یک اقتصاد دولتی و صرفه جویی کوپنی است، این موضوع را تایید میکنید؟
من معتقد به اقتصاد آزاد هستم ولی اقتصاد آزاد شرایط دارد که یکی از آنها روابط خارجی است. اقتصاد آزاد بدون روابط خارجی صفر است. ما روابط خارجی نداریم، همین حالا حتی پرواز به خارج کشور یا محدود داریم یا اصلا نداریم. بنابراین من معتقد به اقتصادی جنگی هستم زیر شرایط ما اقتصاد جنگی است . دلیلی ندارد در تهران ساختمان 50 طبقه ساخته شود.
به عکسی که در تابلو قرار دارد، نگاه کنید. (به تصویری که در دفتر کارش نصب شده اشاره میکند) این عکس شهید رئیسی است که در آن یک پیر زن مقابل آواره های خانه خود به آقای رئیسی التماس میکند، پشت سر او هم خرابه های خانه اش است. این تصویر را روزنامه همشهری به عنوان بزرگداشت اقای رئیسی چاپ کرده بود، اما من میگویم این تصویر محکومیت جمهوری اسلامی است. که بعد از 45 سال پیر زنی که باید زندگیاش رو به خدا باشد، با آن لباس و چادری که گردنش بسته شده به رئیس جمهور التماس میکند، ما باید این ها را اصلاح کنیم.
روش داخلی ما لیبرالیسم و روش خارجیمان انقلابیگری است
روش ما غلط است. روش داخلی ما لیبرالیسم و روش خارجیمان انقلابیگری است. ناترازی بزرگ اینجاست نه در بنزین و گاز و مسائل دیگر.
اگر در بیرون خود را انقلابی نشان میدهیم و به نهضت ها کمک میکنیم نباید این طور باشد که در داخل کشور ولنگاری داشته باشیم. البته بنده مخالف نیستم و اعتقاد دارم جوهر زندگی یک انسان حق گرایی است اما اینکه ما کار درستی انجام دادیم یا خیر بحث دیگری است.
ما در حال حاضر در کشور اقتصاد آزاد نداریم بلکه اقتصاد ولنگاری داریم. هر که می تواند به جیب میزند و رانت خواری میکند حتی عموم مردم هم هر اسرافی که بخواهند انجام میدهند. اما به چه قیمتی؟ 30 میلیارد دلار نهادههای کشاورزی از خارج وارد میکنیم و کشاورزی ما بخاطر کمبود آب و روشهای قدیمی رو به سقوط است و هر سال میزان واردات نهادههای کشاورزی افزایش مییابد. کدام کشور انقلابی چنین کاری انجام میدهد؟ پس باید بگوییم انقلابی نیستیم.
خب اگر انقلابی نیستیم با خارج از کشور هم سازش کنیم اما وقتی در آنجا انقلابی هستیم باید سیاستهای داخلی را هم بر هیمن اساس انجام دهیم و ناترازی نداشته باشیم، حالا اسم آن هر چیزی که میخواهد باشد؛ چه اقتصادی جنگی باشد چه اقتصاد دولتی. ضمن اینکه من معتقد نیستم تمام کارها بر عهده دولت است، دولت باید فقط بدیهیات را انجام دهد و به همین دلیل است که اشاره کردم گفتمان دولت باید مشخص باشد.
دولت آقای خاتمی موفقترین دولت در زمینه اقتصادی بوده است
شما در برخی از دولتها مسئولیت داشتهاید، از نظر شما موفقترین دولت به لحاظ اقتصادی کدام دولت بوده است؟
دولت آقای خاتمی بوده و این چیزی است که آمار هم نشان میدهد. از نظر من دو رئیس جمهور ما مولف بودهاند؛ یکی آقای هاشمی رفسنجانی و دیگری احمدی نژاد، منتهی با این تفاوت که مولفه آقای هاشمی سازندگی و احمدینژاد تخریب بوده به این معنی که نهادهای کشور، روابط خارجی و همه چیز را تخریب کرد اما خب مولف بود و از خود بروز و ظهور داشت.
علت موفقیت آقای خاتمی در زمینه اقتصادی واگذاری مسائل گوناگون به کارشناسان بود. درسته مولف نبود اما خرابکار هم به آن معنا نبود. در نتیجه اقتصادی که جریان داشت با شیبِ منطقی تکنیک راستی روش خود را پیدا کرد. بنابراین زمان آقای خاتمی از نظر بنده بهترین دوران اقتصادی کشور بود.
در زمان میرحسین موسوی مسائل کشور فدای جناح بندیها نمیشد
ارزیابی شما از عملکرد اقتصادی دوران میرحسین موسوی که خودتان هم در آن زمان وزیر بودید، چیست؟
منظمترین دوره با وجود تمام مشکلات، زمان آقای موسوی بود. برخلاف چیزی که در خصوص وجود تفکرات سوسیالیستی در زمان ریاست جمهوری مسیرحسین موسوی مطرح میشود، در آن زمان کاملا مشخص بود که دو جناح در دولت وجود دارد؛ یک جناح چپ و جناح دیگر راست. این طور نبود که در بحثها جناح بندی صورت بگیرد. فرض کنید درباره بانک داری اسلامی که توسط آقای نوربخش ارائه شده بود، آقای عسگر اولادی حمایت میکرد. از طرفی من و آقای توکلی که اتفاقا خیلی هم تفاوت داشتیم مخالف بودیم و به این صورت نبود که بسیاری از مباحث بخاطر جناح بندیها فدا شوند.
در دوره آقای موسوی کمبودها هم به عدالت تقسیم میشد
در دوره آقای موسوی که بنده وزیر صنایع بودم 12 هزار موافقت اصولی ایجاد صنعت برای بخش خصوصی توسط خود من صادر شد و بعد در طرحهای مهم انقلاب 70 درصد آن چه که تامین میشد متعلق به بخش خصوصی بود. همه چیز منظم بود و اگر قرار بود در کشور کمبودی وجود داشته باشد این کمبود به عدالت تقسیم میشد. اکنون هم اگر بخواهیم سیاست ناترازی داخلی و خارجی را از بین ببریم باید در داخل نظم درستی توسط دولت ایجاد شود. مردم هم زمانی که ببینند روشی وجود دارد که به نفع خودشان و جامعه است راضی میشوند و از این ولنگاری اقتصادی نجات پیدا میکنیم.
رانتخواری و فساد اقتصادی افزایش یافته زیرا…
یکی از آفتهای موجود در اقتصاد ایران بحث رانتخواری و فساد اقتصادی است. به نظر شما بنیان این موضوع از کجا گذاشته شد؟
شاید در برخی از تصمیماتی که در زمان آقای هاشمی گرفته شد و بعد هم عدم رسیدگی قوه قضائیه به مسائل.
من معتقدم قوه قضائیه خیلی لطمه دیده، کما اینکه آقای شاهرودی که آمدند گفتند ما یک خرابهای را تحویل گرفتیم و اشاره به زمان آقای یزدی بود. حتما به یاد دارید آقای یزدی دادسراها ، دادگاه های اقتصادی و تجدیدنظر را از بین بردند. بنده با خود ایشان در این رابطه مفصل بحث داشتم و میگفت مگر حضرت علی تجدیدنظر داشتهاند؟، گفتم شما قاضی خود را حضرت علی(ع) بگذارید، همه اینها را درست میگویید. ولی شما قاضی دارید که من مدرک دارم بدترین قضاوت را کرده و بعدها آقای موسوی اردبیلی به من گفتند من قاضی دارم که اسم خودش را بلد نیست بنویسد. متاسفانه عدم توجه قوه قضائیه به این مسائل باعث رشد رانتخواری و فساد اقتصادی شد.
اقتصاد لیبرالیسم تا چه اندازه در بروز فساد در کشور تاثیرگذار بود؟
اگر اقتصاد لیبرالیسمی باشد فساد ایجاد نمیکند بلکه اقتصاد رانت خواری و امتیاز دادن به بعضیها ایجاد رانت خواری میکند. در اقتصاد لیبرالیسمی اصلا بحث رانتخواری مطرح نبوده، بحث یک رقابت بوده که در این رقابت شرایط بهتری ایجاد شود. اما این مسئله که یک امتیازی به کسی داده شود اما به شخص دیگر داده نشود، ایحاد رانت میکند و این چیزی است که به صورت پنهان و آشکار در کشور دیده میشود و در همه دولتها هم وجود داشته است.
فحش میدهیم به خودروهای ایرانی اما باز هم همانها تولید میشوند
این مسئله ارتباطی به نگرش اقتصادی دولتها نداشته است؟
خیر. دولتها نگرش اقتصادی به آن معنا نداشتهاند. نه اقتصاددان بودهاند و نه میتوانستند تغییری در اقتصاد ایجاد کنند. در واقع روی یک ریلی که آقای پزشکیان هم الان سوار بر آن است قرار گرفتهاند و ریل به اصطلاح دولتها را برده است. مثال این موضوع اتومبیلهای داخلی است که همه میگویند بد است اما سالی یک میلیون هم در کشور تولید میشود. وزارت صمت و معاونت علمی رئیس جمهور اگر تفکر علمی و صنعتی دارند، باید فکری برای اتومبیلهای موجود بردارند نه به این شکل که مدام فحش میدهیم به خودروهای ایرانی اما باز هم همانها تولید میشوند.
فساد در ورزش به شکل پنهان وجود دارد
آیا فساد به همان شکلی که در اقتصاد وجود دارد، در ورزش هم که شما سابقه مدیریتی در این حوزه را داشتید، وجود داشت؟
فساد در ورزش به شکل پنهان وجود دارد. در زمان خود من هنگامی که یک مربی بازیکنی را جذب میکرد، 30 درصد از قرارداد او را برای خود بر میداشت. این چیزی بود که من هم می دانستم اما نمیتوانستم بگویم به این اتهام محکوم هستید، اما خب مشخص بود چه افرادی این کارها را انجام میدهند.
در زمینه داوری هم این اتفاقات رخ می داد حتی از سوی کسانی که وجیه المله هم بودند.فردی میگفت در دقیقه 5 یک کارت زرد به دفاع تیم مقابل میدهم. این مسائل از قدیم وجود داشته و همین حالا هم ادامه دارد که البته حجم آن قابل توجه نیست. اما نمی دانم برای مقابله با آن چه باید کرد چون مسائل فرهنگی زیادی به دنبال دارد.
کار در معدن زغال سنگ در ایران یک نوع جنایت است
اگر الان شما وزیر صمت میشدید، سه اولویت کاری شما چه بود؟
در درجه نخست میگفتم بازرگانی جدا شود، به این دلیل که بختک بازرگانی روی وزارت صمت ذهن وزیر را از بین میبرد. من برای پروژهای با آقای نعمت زاده که وزیر بودند قراری داشتم، در نیم ساعت حضور بنده 25 دقیقه با تلفن در خصوص کشتی، ذرت و روغن صحبت میکرد. به ایشان گفتم پس شما کی به کارتان میرسید؟ من آمدهام پروژه را به شما ارائه دهم اما مدام تلفن میزنید و به رئیس دفتر خود یا دیگران فحش میدهید.
نکته دوم اینکه با مسئله معدن به خصوص معادن زغال سنگ به نوع دیگری برخورد میکردم. به نظر من کار در معدن زغال سنگ در ایران یک نوع جنایت است. شاید کسی نرفته باشد اما بنده در معدن باب نیزو کرمان تا انتهای کانالها را رفتهام که شاید باور نکنید هر کس یک مرتبه برود دیگر حاضر نیست به آنجا برود. در واقع شرایط به قدری سخت و خطرناک است که اصلا کسی جرئت رفتن را ندارد. حتی کارگرها هم بعد از چند سال زندگی ریهها خود را از دست میدهند. به عنوان مورد آخر سعی می کردم تکنولوژیها را در ایران معنا کنم.
انتخاب وزرا به هیچ وجه بر اساس شایسته گزینی نیست
آیا مدیران ما به لحاظ عملکردی سواد کافی دارند؟ اگر اجازه چینش کابینه را داشتید به چند نفر از افراد حاضر در دولت مسئولیتی نمیدادید؟
به صورت کلی در کشور ما انتخاب وزرا به هیچ وجه بر اساس شایسته گزینی نبوده است. انتخاب خود من هم به این خاطر نبود که انسان صنعتگری بودم. علیرضا افشار به بنده گفت آقای باهنر پرسیدند چه کسی را به عنوان وزیر صنعت انتخاب کنیم، من شما را پیشنهاد کردهام. این در حالی بود که از آشنایی من با او بیشتر از چند ماه نمیگذشت. در زمان دانشجویی پای منبر اقای باهنر میرفتم و با ایشان از دور آشنا بودم.
در دیدار با آقای باهنر گفتم اگر به دنبال آدمی هستید که نماز شب بخواند، بنده نیستم، البته در زندگی نماز خواندهام ، روزه گرفتهام و مسلمان بودهام اما…. ایشان در پاسخ به من گفت بسیار خب، و ما وزیر شدیم. مرحوم سرحدی زاده به شوخی میگفت من پیچ گوشتی تا به حال دست نگرفتهام، وزیر کار شدهام. خیلی از افراد دیگر هم بدین شکل بودهاند و هستند. و متاسفانه الان هم انتخابات اصلا بر اساس شایسته گزینی نیست.